ترسو....
همیشه ترسیدم رویاهامو پرورش بدم. همیشه ترسیدم به رویاهام فکر کنم. چون میترسیدم به هیچکدومشون نرسم. همیشه ترسیدم. چون میگفتم وقتی به رویاهام فکر کنم وقتی پرورششون بدم دبگه بهشون نمی رسم!همیشه ترسیدم بدون فکر حرف بزنم. همیشه ترسیدم حرف دلمو بزنم. آره ترسیدم بگم هی آشغالا!ازتون متنفرم! آره من یه ترسو ام. هیچ وقت نخواستم از عقلم پیروی نکنم. هیچ وقت نخواستم فریاد بزنم! فریاد بزنم تا همه حرف دلمو بشنون! نه! من حتی نتونستم حرف دلمو زمزمه کنم! فقط تو خودم نگه داشتم و تو خودم کشتم
[ چهارشنبه 99/9/19 ] [ 5:19 عصر ] [ یگانه ]
[ نظر
]